شازده کوچولو گفت: سلام*
*
*
گل گفت: سلام
شازده کوچولو با ادب پرسید: آدمها کجایند؟
گل که روزگاری عبور کاروانی را دیده بود گفت: آدمها؟!
گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد، سالها پیش دیدم شان
منتها خدا میداند کجا میشود پیداشان کرد.
باد این ور و آن ور می بردشان نه اینکه ریشه ندارند
این بی ریشه گی حسابی اسباب دردسرشان شده
شازده کوچولو گفت: خداحافظ
گل گفت: خداحافظ