عتیقه‌فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید كاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد كه در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت كاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟ گفت: یك درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. كاسه فروشی نیست.

نظرات شما عزیزان:

ذریه

ساعت11:36---25 آبان 1390

[وب سایت]

سلام هر کاری دارید بگید شمیم اس کنه برام درسامم خوندم البته فقط مال شنبه وفارس 3شنبه فردام شیمی میخونم با مطالعات و دینی امروز فعلا بیکارم کاری هست حتما بهم خبر بدید خئشحال میشم تازه ثوابم میبرید منم از بیکاری در میارید/ولی در عوض بیاید کمکم اتاقمو تمیز کنید مامانم داره از دیروز تا الان غررررر میزنه!!!!!!واااااااای الانم داره غررر میزنه!!!پاسخ:برو شیمی بخون بچه اتاقت هم تمیز کننننننننننننننننننن

ذریه

ساعت22:56---23 آبان 1390

[وب سایت]

slm,khobid ????vay tatili in 4/5roze zade be saram bikaremon karde!!!

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: